اگر با بیشتر جملات زیر موافق باشید ممکن است گرفتار طرحواره نقص و شرم باشید:
- افراد مهم زندگی ام (پدر مادر برادر خواهر) طوری با من رفتار می کردند که احساس می کردم مرا دوست ندارند یا طرد شده هستم.
- افراد مهم زندگی ام (پدر مادر برادر خواهر) دائما مرا سرزنش می کردند.
- بی دلیل از ازدواج می ترسم، . با اینکه فرد مناسبی را برای ازدواج پیدا میکنم، اما گوشهای از ذهنم میخواهد این رابطه را به هم بزند. شاید ته ذهنم فکر میکننم که دیر یا زود او را رها خواهند کرد، چون دوستداشتنی نیستم و باور نمیکنم که در ذهن فردی بسیار مهم هستند و جایگاهی دارم. به همین دلیل هر اتفاقی پیش میآید به فکر قطع رابطه هستم.
- بیشتر اوقات احساسی از غم و افسردگی دارم اما دلیلش را نمی دانم
- فکر می کنم که دوستانم تعارف میکنند و یا ظاهر را نگه میدارند یا به خاطر شغل با من هستند، اگر پولی دارم برای پول با شما هستند. هزار و یک دلیل میآورید غیرازاین که من برای آنها مهم هستم.
- دچار بحران صمیمیت هستم؛ یعنی خیلی دوست دارم که دوستان صمیمی داشته باشم، ولی باکسی صمیمی نمیشوم
- هر وقت مورد احترام قرار می گیرم خجالت می کشم
- اگر کسی واقعا مرا بشناسد دوست ندارد با من رابطه صمیمی برقرا ر کند به همین دلیل زیاد با دیگران صمیمی نمی شوم
- دائما نگرانم که دیگران درباره من چه فکری می کنند
- احساس می کنم هیچکس مرا واقعا دوست ندارد
احتمال احساس افسردگی
کسانی که طرحواره ی نقص و شرم دارند، ممکن است احساس افسردگی هم داشته باشند. دلیلش این است که خودشان را دستکم میگیرند و یا فکر میکنند که کسی دوست ندارد با آنها رابطهی خیلی صمیمی برقرار کند. به شکلی انگار همیشه در حاشیه و در پستو هستند و ممکن هست که خیلی برای آنها سخت باشد که قبول کنند دوستانی دارند که واقعاً برای آنها اهمیت قائل هستند.
ظاهراً ممکن است بعضی از این افراد بسیار انتقادپذیر باشند، اما انتقادپذیری آنها صرفاً و یا به این دلیل نیست که بسیار انسان روشنفکری باشند، بلکه به این دلیل است که خودشان را پر از اشکال میبینند. به همین دلیل هر انتقادی را ممکن است بپذیرند.
بعضیها هم ظاهر بسیار موجه و طبیعی دارند و اصلاً مشخص نیست که این طرحواره را دارند به خاطر آنکه از آن فرار میکنند. بعضی افراد هم طوری رفتار میکنند که انگارنهانگار که این طرحواره را دارند. بلکه کاملاً برعکس ظاهری بسیار قوی و آسیبناپذیر دارند و علائم فرد خودشیفته را داشته باشند، . اگر در دام خودشیفتگی افتاده باشند معمولاً نقش خودشان را نمیپذیرند و اینها جزو مراجعین بسیار سخت هستند که البته قابلدرمان هستند، ولی اگر خودشان بخواهند و اقدام کنند.
راز سر به مهر
بهعنوان یک روانشناس تجربه ما در ارتباط با آنها این است که این افراد بیشتر اوقات راز سربهمهری دارند که خیال میکنند که اگر دیگران بدانند آنها را طرد میکنند؛ مثلاً اهل یک شهرستان، یک روستا و یک محلهاند و نمیگویند. شغل پدر، شغل مادر، ازدواج ناموفق را پنهان میکنند و یا اینکه ممکن است فکر کنند یک مشکل درونی غیرقابل تغییر جدی دارند و دوست ندارند صمیمی شوند، زیرا باید خود افشایی کنند و آنها نمیخواهند این کار را انجام دهند و درواقع نمیتوانند. آنها فکر میکنند که هیچکس آنها را دوست ندارد و هیچکس برای آنها ارزشی قائل نیست. افراد زودرنجی هستند، زود میرنجند و شکننده و آسیبپذیر هستند. در رابطه نمیتوانند از خودشان حمایت یا دفاع کنند
مورد واقعی
یکی از مراجعین مرکز ما مردی بود که چندین رستوران مشهور داشت وبا یک خانمی دوست شد واین آقا ماشین گران قیمتی داشت خونه بسیار مجللی داشت وبه وسیله موفقیت جویی احساس نقص و شرم خودش را پنهان می کرد بعد ازمدتی این خانم ناگهان او را رها کرد واین آقا چون احساس بی ارزشی شدیدی می کرد مدت بسیار زیادی افسرده شد .
این طور نیست که نقص و شرم فقط یقه افرادی را بگیرد که کاملا معمولی هستند بلکه بسیاری از افراد مشهور و موفق هم این طرحواره را دارند درواقع این یکی از طرحواره های مرسوم افراد موفق ومشهور است.
این طرحواره فقط توسط والدین شکل نمی گیرد بلکه ممکن است که توسط خواهر یا برادر بزرگتر از کودک هم شکل بگیرد به این معنا که این خواهر ویا برادر بزرگتر رفتاری تحقیر آمیز ویا ریاستی با کودک داشته باشند بعضی ازخواهران وبرادران انتقادگری بی رحم هستند.
تاثیر طرحواره نقص و شرم بر ازدواج و رابطه زناشویی
ممکن است که شما یا نامزدتان یا دوستانتان علاقه زیادی به دیدن همدیگر نداشته باشید و یا ممکن است خیلی دوست داشته باشید که روابط کوتاهمدت و پرهیجان داشته باشید.
همزمان ممکن است با چند نفر رابطه داشته باشید و اگر یکی از آنها شما را ترک کرد شما خاطرتان جمع باشد که افراد دیگری دم دست شما هستند؛ بنابراین یکی از ریشههای ارتباط فرا زناشویی به احساس بیارزشی فرد برمیگردد. فرد چون فکر میکند که ارزشمند نیست و میترسد که ممکن است همسرش او را رها کند به همین همزمان با چند نفر ارتباط دارد.
رفتار دیگر ممکن است شما جذب افرادی شوید که دائماً شما را تحقیر میکنند و دلیلش این است که شما برای خودتان ارزش قائل نیستید و خود را آدم بهحساب نمیآورید. به همین دلیل به دیگران اجازه میدهید که شما را تحقیر کنند.
یا اینکه ممکن است در روابطتان وارد رابطه با افرادی شوید که با شما بدرفتاری میکنند که خودتان را لایق داشتن یک رابطه خوب نمیدانید. فکر میکنید که من یک شخص بدردنخور هستم بههرحال همه این رفتارها را میکنند و همه همین هستند. نمیفهمید که شما شایسته این نیستید که با شما بدرفتاری کنند.
ممکن است به کسی علاقهمند شوید که خیلی در دسترس شما نیست؛ یعنی به شکلی احساس میکنید که او را نمیتوانید داشته باشید و شما به او علاقه دارید و عشق یکطرفه است و شما فکر میکنید که یک روزی دل او را به دست میآورید و یک روز به شما علاقهمند خواهد شد و اگرچه که میدانید به شما علاقهمند نیست و عشق شما یکطرفه است؛ اما فکر میکنید و در این خیال خام هستید که یک روز میتوانید کاری کنید که به شما علاقهمند شود.
مورد واقعی
یکی از مراجعینم خانمی بود که میگفت آقای رضایی چکار کنم که فلان شخص به من علاقهمند شود، درحالیکه میدانست که او دوستش ندارد و شما چهکار میتوانید بکنید؟ اگر همین ارتباط ادامه پیدا کند و یا تبدیل به ازدواج شود، این قضیه عزتنفس و اعتمادبهنفس شما را پایین میآورد. ممکن است شما به دنبال زیباترین و جذابترین فرد بگردید. باوجوداینکه شما میدانید که چنین فردی وجود ندارد و گل بیخار نیست. در سطح منطقی این را میدانید اما در عمل قادر نیستید. پس وارد هر رابطهای که میشوید یک ایراد میگیرید و آن رابطه را کنار میگذارید.
ممکن است در روابطتان زیاد دوست نداشته باشید که با دیگران صمیمی شوید. اصطلاحاً دوری و دوستی، به خاطر اینکه فکر میکنید اگر همه خصوصیات و همه مسائل پنهان زندگیتان را بگویید ممکن است شما را پس بزنند. امکان دارد فکر کنید که آدم فروتنی هستید به همین خاطر با افرادی که از شما پایینتر هستند و یا واقعاً شما دوستشان ندارید راحتتر باشید. این اسمش فروتنی نیست و احساس میکنید که خاکی هستید و درست نیست بلکه احساس بیارزشی میکنید.
ممکن است شخصی را بهعنوان همسر و یا پارتنری انتخاب میکنید که متأهل باشد و یا با فرد دیگری رابطه داشته باشد و یا در شهر دیگری زندگی کند. ممکن است در روابطتان وارد ارتباط باکسی شوید که از شما سو استفاده میکند یا شما را تحقیر میکند. بااینحال شما این رابطه را ادامه میدهید.
گاهی اوقات امکان دارد که همسر شما به شما احترام بگذارد، انگار خوشی به شما نیامده است و شما شروع میکنید به انتقادهای بیرحمانه و با این کار اجازه نمیدهید که همسرتان عاشقی کند.
گاهی اوقات درباره همسرتان احساس مالکیت میکنید و یا حسادت شما فعال است و فکر میکنید که او نباید با آقایان و یا خانمهایی دیگر بههیچوجه صحبت کند حتی در چارچوب متعارف.
بعضی از این احساس مالکیتها و حسادتها بسیار عجیب هستند. به شکلی که حتی خود افرادی که این حسادت را دارند نیز خودشان تعجب میکنند. به عنوان مثال خانمی بود که میگفت شوهرم وقتی با خواهرش صحبت میکند حالم خیلی بد میشود.
یا ممکن است دائماً خودتان را با دیگران مقایسه کنید، در مترو و یا اتوبوس و یا تاکسی آدمها را که میبینید خودتان را با آنان مقایسه میکنید؛ ظاهرتان، لباستان و….
اگر در یک جمع قرار گرفتید اموالتان، تحصیلاتتان و در این مقایسه یا بالاتر هستید و یا پایینتر.
پیشنهاد میکنیم از منابع رایگان و ارزشمند زیر هم استفاده نمایید:
اگر این مطلب را پسندیدهاید پیشنهاد میکنیم طرحواره بی اعتمادی را هم مطالعه نمایید. افرادی که دچار این طرحواره هستند را میتوان با عبارت «به نظر من همه بد هستند» توصیف کرد.